سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توانگرى و درویشى آنگاه آشکار شود که در قیامت عرضه بر کردگار شود . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 90 خرداد 16 , ساعت 6:39 عصر

بخش نخست: زمینه‌ها و بسترها

 زمینه‌ها و بسترهای رخداد آسیب‌های تفسیری

توجه به زمینه‌های وقوع یک رویداد یا بستر شکل‌گیری یک اندیشه و تحلیل انگیزة اندیشمندان در ارائه یک نظریه در حوزه‌ای خاص، آغاز راه نقد یک دیدگاه است. انسان همواره با ذهنیتی که دربارة یک موضوع دارد به سراغ آن می‌رود. در برخورد با متون به طور عام و متن قرآن به‌طور خاص، نیز مراجعه‌کننده در بار? جایگاه متن، شخصیت مؤلف و صفات و جایگاه او، درستی یا نادرستی سخنان و اطلاعاتی دارد و با این قبیل ذهنیات، می‌کوشد گزاره‌های متن را به گونه‌ای خاص و همسو با پیش‌دانسته‌های خود مورد تحلیل قرار دهد. هرچند نمی‌توان وجود مشترکات و مسلمات را در همه فهم‌ها نادیده انگاشت، ولی تأثیر ذهنیات مزبور به گونه‌ای است که اگر مراجعه‌کنندة دیگری با اطلاعات متفاوت در زمینه‌های پیشگفته به متن مراجعه کند، فهم خویش از گزاره‌های متن را به گونه‌ای دیگر سامان می‌دهد.

افزون بر موارد بالا، شخصی که به متن مراجعه کند یک مجموعه اطلاعات بیرونی دارد که فکر او را جهت می‌دهد و در فرایند فهم متن، در عینیت بخشیدن به این جهت می‌کوشد.

وجود پیش‌فرض برای تفکر از سوی بیشتر اندیشمندان اسلامی پذیرفته شده است[1]. اینکه هیچ متفکری در خلأ نظریه‌پردازی نمی‌کند و مباحث او بر پیش‌فرض‌هایی متکی است، حتی مورد قبول آنانی است که مخالف نگا‌ههای هرمنوتیکی به اسلام‌اند[2]. اما آیا این نوع نگاه به متن، مراجعه‌کننده را به نتایج مطلوب می‌رساند؟ در صورتی که جواب منفی است آیا امکان نفی این‌گونه پیش‌فرض‌ها و پیش‌فهم‌ها وجوددارد؟

پاسخ پرسش نخست به طور قطع منفی است و ناگفته خود پیداست که وجود پیش‌فرض و پیش‌اندیشه، فکر و برداشت شخص را به سوی خود می‌کشاند. نمی‌توان با ذهنی عاری از هرگونه پیش‌فرض و پیش‌اندیشه‌ به سراغ متون رفت؛ زیرا بدون در نظر گرفتن مجموعه‌ای از اصول موضوعه[3] و پیش‌فرض‌ها توان درک شریعت و طبیعت و هر چیزی دیگر متنفی است[4]. بر فرض امکان، تخلیة عقل و تجرید ذهن به هنگام تفسیرِ متنِ نقلیِ دین، کاری دینی نیست[5]. پرواضح است که با ذهنی تهی نمی‌توان به مطالب جدید دست یافت. اگر مفسر درصدد تخلیة صددرصد ذهن خود برآید و آن‌گاه به سراغ قرآن برود، از آن بهره‌ای نمی‌برد. چون هر دو صامت‌اند و از برخورد دو صامت برقی نمی‌جهد. باید از متن پرسید تا جواب دهد. در این فرایند باید پس از طرح سؤال، پرسنده سکوت نماید و خودِ متن به صدا درآید و سخن او به گوش رسد نه اینکه پرسنده نیز با متن به سخن درآید[6]. پس، داشتن پیش‌فهم، فی نفسه نکوهیده نیست. داشتن پیش‌فهم، به طرح سؤال منجر می‌شود و پرسش دقیق بر مبنای علوم و پیش‌دانسته‌های قبلی، عاملی مهم در یافتن پاسخ‌های صحیح است. برای داشتن پرسش باید ذهنی پر از دانش داشت. آنکه ناصواب است داشتن پاسخ‌های پیشین است نه پرسش‌های پیشین[7].

هرچند وجود پیش‌فرض‌ها را نمی‌توان نفی کرد، ولی می‌توان به تنقیح تمام عیار آن‌ها دست زد. اما آنچه مسلم است، پالودن پیش‌فهم‌ها هم قبل از مراجعه به متون و هم در اثنای آن امکان‌پذیر است. در برخی موارد به کار بستن قواعد کنترل‌کننده نیز می‌تواند مانع بروز فهم‌های ناصحیح گردد.

بی‌شک شرط اصلی هرگونه تفسیر و برداشت قابل‌پذیرش و تکامل دانش دین، پالایش تمام عیار پیش‌فهم‌هاست[8]. چنین اقدامی باعث تحول بینش و درایت مسلمانان خواهد شد. سیدقطب تفسیر صحیح قرآن را در گرو پالایش و تصفیة پیش‌فرض‌ها و پیش‌دانسته‌ها می‌داند. وی در تفسیر آیة ?وَ اَنّا کُنّا نَقعُدُ مِنها مَقاعِدَ لِلسَّمعِ?[9] بهترین روش برای فهم قرآن را روشی می‌داند که در آن مفسر «با ذهن و فکری پالوده از باورهای تصوری یا عقلی و احساسی به سراغ فهم قرآن برود»[10].

وجود پیش‌فرض‌ها هیچ‌گاه به معنای بازداری از فهم واقعیت نیست، بلکه وجود مقدار معینی از معلومات نسبت به موضوع و محتوای متن، در فهم بهتر متن کمک می‌کند. همچنین فهم بهتر باعث می‌شود که متن چارچوب پیش‌فرض‌ها را مشخص کند و پیش‌فرض‌های غیرحقیقی کنار گذاشته شود.

در تفسیر قرآن اگر استنباط، از یک‌سو بر حقایق متن قرآن استوار و از سوی دیگر بر داده‌های زبانی متکی باشد، هیچ‌گاه متن قرآن تابع خواسته‌ها و ایدئولوژی مفسّر نمی‌گردد[11]. از این‌رو می‌بینیم که مفسّرانِ منصفی که با نگاه عالمانه به قرآن روی آورده‌اند و در فهم صحیح آیات تلاش نموده‌اند، هماره در تفسیر آیات صفات معانی‌ای را در نظر گرفته‌اند که با اوصاف الهی سازگار بوده و هرگونه تشبیه و تجسم را از ذات او نفی کرده‌اند. وجود پیش‌دانسته‌هایی منقّح و پالوده این امکان را برای ایشان فراهم آورده است که آیات صفات را به گونه‌ای تفسیر کنند که با ازلی و ابدی بودن خداوند سازگار افتد و جسمانیت را از پروردگار نفی نماید.

شایان گفتن است که اختلافات اندکِ ناشی از خصوصیات درونی افراد و شرایط محیط هرگز موجب صف‌آرایی نظرات ضدواقع و بینش‌های غیرحقیقی نمی‌شود، مگر آنکه دامنة اختلافات مفسران از این فراتر رود و لکّه‌هایِ اهدافِ خارج از واقع‌یابی و حقیقت‌بینی بر عینک دانش فهم و تفسیر بنشیند.

برای فهم این مطلب که چرا برخی مفسران با ابزار علم و عقل به فهم بسیاری از آیات قرآنی پرداخته و سعی در تفهیم زوایای فکر ناشده‌ای داشته‌اند، در گرو آن است که از نوع نگاه ایشان نسبت به دین، آموزه‌های دینی و قرآن مطلع شویم. مهم است که بدانیم مفسر از آموزه‌های دینی و قرآن چه توقعی دارد. همچنین قلمرو مفهوم و محتوای گزاره‌های دینی را تا کجا توسعه می‌دهد. تحلیل دقیق این دو مطلب؛ یعنی، انتظار بشر از دین و حداقلی یا حداکثری بودن بیان دین عاملی مهم در جهت‌دهی نگاه مفسران به قرآن خواهد بود. بی‌شک بیتوجهی به این مؤلفه‌ها، غلتیدن در ورطة اشتباهات و وارد آوردن خسارات جبران ناپذیر به معرفت دینی و اعمال دینی را به دنبال خواهد داشت.

[1]ـ برای نمونه ر.ک: جوادی آملی، تسنیم، (تفسیر قرآن کریم)،‌ چاپ اول، مرکز نشر اسراء، قم: 1378، ج 1، ص 192، 198و 225؛ همو، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص 451 و 452؛ قائمی‌نیا، علیرضا، وحی و افعال گفتاری، چاپ اول، زلال کوثر، قم: 1381، ص 360.

[2]ـ ر.ک: «هرمنوتیک دینی» (گفتگو با آیت‌الله جعفر سبحانی و احمد واعظی)، قبسات، شماره17، پائیز 1379، ص 20.

[3]ـ اصول موضوعه به مجموعه قراردادها و قوانینی اطلاق می‌شود که در هر علم مبنای عمل قرار می‌گیرد.

[4]ـ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 1، ص192.

[5]ـ همو، پیشین، ج 1، ص 198.

[6]ـ سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، چاپ اول، انتشارت صراط، تهران: 1376، ص 104؛ جوادی آملی، تسنیم، ج1، ص 225.

[7]ـ سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، چاپ اول، انتشارات صراط، تهران: 1370، ص 173.

[8]ـ مجتهد شبستری، محمد، هرمنوتیک، کتاب و سنت، چاپ اول، انتشارات طرح نو،‌ تهران: 1375، ص8.

[9]ـ جن، 72/9؛ «و در [آسمان] برای شنیدن، به کمین می‌نشینیم.»

[10]ـ سید قطب، فی ظلال القرآن، الطبعة العاشرة، دارالشروق، بیروت: 1402ق، ج 2، ص 808.

[11]ـ ابوزید، معنای متن، ص 390.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ